دانلود کتاب

دانلود کتاب های کلود رایل
دوست عزیز تر از جانم یکی از بزرگترین اشکالاتی که ما جوانان فارسی زبان و ایرانی داریم اینه که علارقم تمام عشقی که به وطن ، ناموس و مذهبمون داریم ولی متاسفانه مطالعه و کتاب خوندن رو تعطیل کردیم. اطلاعات ما نسبت به اعتقاداتمون خیلی کمه و هر کسی با هر دلیلی و استنادی می تونه ما رو محکوم کنه و ما به دلیل بیسوادی قدرت دفاع از آرمان و اعتقاد خودمون رو نداریم.
بله این یک حقیقت تلخ هست که ما اگر چه خیلی حرف می زنیم ( ببخشید که زیادی راحت حرف می زنم اما حقیقته و تلخی خودش رو داره) و در هر موردی ادعامون میشه اما وقتی بحث مستندات و مطالعه پیش میاد بیشتر ماها پامون می لنگه. ما کتاب نمی خونیم و این حقیقته.
ما کمتر از عقب افتاده ترین کشورهای جهان سرانه مطالعه داریم و این یک فاجعه هست.
ما براستی نمی تونیم از اعتقادات و ایمان خودمون دفاع کنیم اگر چه به شدت به باور های خودمون ایمان داریم اما اگه بخواهیم اونو به کسی اثبات کنیم توانش رو نداریم. این روز ها سایت های زیادی دانلود رایگان کتاب گذاشتن تا بهانه گران بودن کتاب ها رو از ما بگیرن و خیلی از اونها حتی بصورت روزانه یک سری کتاب رو به ایمیل ما ارسال می کنن اما ما باز هم نمی خونیم.
بهانه های قشنگی هم وجود داره مثل : ای بابا کی وقت داره ، اگه وقت داشتم درسامو میخوندم. یا اینکه فکرم خرابه تا مشکل مالی و شغلی و ازدواج و اینا حل نشه فکرم اجازه کتاب خوندن نمی ده ، یا این یکی .... بابا هر وقت میشینم پای یک کتاب هزارتا فکر میاد جلو چشمم نمیزاره یک کلمه رو متوجه بشم ، متاهل ها هم اصلی ترین حرفشون اینه که یا سر کارم یا خواب اگه هم وقتی باقی بمونه مگه زنه میزاره کتاب بخونم .... و خیلی دیگه از این بهونه ها که هر کدوم از ما به فراخور زمان و شرایط از اونها استفاده می کنیم اما بالا غیرتن خودمونیم واقعا این بهونه ها دلیل قانع کننده ای برای کتاب نخوندن هست؟..........
به نظر من نه . چرا ؟؟؟؟ الان می گم :)
اولا بیشتر ماها زمان معینی رو در مسیرو ترافیک و راه هستیم. زمانی که یا آهنگ گوش می کنیم یا چرت می زنیم در حالی که همون پانزده دقیقه رو میتونیم کتاب بخونیم.
دوما می تونیم عادت کنیم بیست دقیقه قبل از خواب تحت هر شرایطی حتما حتما چند صفحه کتاب بخونیم مخالفت همسر رو هم می تونیم اینجوری حل کنیم که اون رو هم متقاعد کنیم در اون زمان کتاب بخونه. بحث درس های مدرسه و دانشگاه هم که جداست. یعنی اینکه اگه شما قبله ات راست باشه وقت برا درس خوندن داری و میشه یه نیم ساعتی رو به کتاب خوندن متفرقه اختصاص داد البته اگه خودت بخوای. در خصوص اینکه هر وقت میخوای کتاب بخونی فکرت میپره باید بگم مغز هم مثل بقیه جاهای بدن میمونه اونقدر از اون استفاده نکردی تنبل شده. یه مدتی که کتاب بخونی درست میشه شما بخون بزار یادت بره بعد از یه مدت حل میشه.
اما مساله بعدی این هست که ما خیلی از اعتقادات خودمون رو سینه به سینه و روایتی فرا گرفتیم. یعنی به ما گفتن و ما هم چون به کرات اون رو شنیدیم بهش اعتقاد داریم. تلویزیون هم که شده وحی. یعنی انگار هر چی که میگه درست و راست هست و جزو ایمان ما میشه. اما حقیقت اینه که تلویزیون یکی از رسانه های مهم دروغ پراکنی هست و تلویزیون و رادیو مهمترین ابزار گروه ها و جریان های ثروتمند و قدرتمند هست که به فراخور منفعت خودشون هر چی که دلشون بخواد به خورد ملت بدن. مثلا اگه فلان آقا چهارتا کشتی آناناس وارد کرده باشه یهو تلویزیون شصت تا برنامه با حضور شونصد تا کارشناس و دکترو فوق تخصص برگزار میکنه که ایهالناس آناناس بخورید که دوای همه دردها آناناسه و اگه رقیب اونا هفته بعد آناناس وارد کرد دوهزار تا برنامه میزارن که پزشکان کشف کردن که آناناس باعث مرگ و میر هزاران نفر در یالغوز آباد شده و توصیه می کنیم که نخورین.
نمونه زنده اون هم جریان برنج وارداتی و چای خارجی و قهوه و اینا هست که کم بیش در روز های گذشته در جریان اون بوده و هستید. پس به شما توصیه می کنم اطلاعاتی که از تلویزیون بدست میارین جزو دانسته های علمی خودتون به حساب نیارین و زیر سیبیلی شنفته های خودتون رو در کنین و به فراموشی بسپارین.
تازه هر کتابی رو هم نمیشه خوند و بهش اعتماد کرد، نویسنده های مزد بگیر هم کم نیستند که بصورت سفارشی دست به تولید انبوه کتاب در هر زمینه ای که اربابان زر و زور بخوان می زنن. به نویسنده کتاب و انتشاراتی اون هم دقت کنین و در این خصوص با افراد قابل اعتماد مشورت کنین.
مساله بعدی هم اینه که وقتی کتابی رو می خونین فکر نکنین لزوما هر چی که توش نوشته درسته. به موضوعات و مطالب عرضه شده در کتاب دقت کنین و فکر کنین که نویسنده اون کتاب به چه هدفی اون مطالب رو نوشته . بهترین و مطمئن ترین میزان و ترازویی هم که در دسترس شماست عقل شماست. باور کنید هر کسی که شما رو از اعتماد کردن به عقل خودتون منع میکنه و میگه درباره موضوع خاصی به عقل رجوع ننموده و چشم بسته مطالب رو قبول کنین از هر دشمنی دشمن تره. هیچ وقت در هیچ مکتب و مرام و تفکری به انسان ها توصیه نشده که عقل رو کنار گذاشته و بدون اندیشه چیزی رو قبول کنن مگر یک مشت دزد و دروغگو و کلاش که میخوان از باورهای مردم سوء استفاده ببرن که بیشتر اونها هم در حوزه دین و اعتقادات مذهبی هستند.
ملایان و جیره خواران سفره دین بخاطر اینکه مردم بی هیچ حرفی کیسه اونها رو پر از پول کنن به اونها توصیه می کنن که تفکر در باب دین رو به مراجع بسپارند و خود به زندگی و عبادت بپردازید اونها بجای شما فکر نموده و راه درست رو خودشون به شما نشون خواهند داد اونها به مردم توصیه می کنند به ماهیت خدا هیچ وقت فکر نکنین درباره احکامی که انجام اونها برای شما واجب هست بحث نکنین و همه رو به درستی انجام بدین بخشی از مال خودتون رو برای حلال شدن به ما پرداخت کنین و هزار یاوه دیگر از این دست. دوستان عزیز یک چیز رو برای همیشه بخاطر داشته باشید هر کسی که به شما توصیه کرد فکر نکنین نمی تونه دوست شما باشه .
عزیزان دل صمیمانه از شما درخواست میکنم اگه در خصوص اعتقادات خودتون ثابت قدم هستین و به هیچ صراطی مستقیم نبوده و ما رو عامل موساد و صهیونیزم میدونین اما به همین یک جمله من گوش بدین و حد اقل درباره دین خودتون و اعتقادات خودتون مطالعه کنین. کتاب های مربوط به دین رو مطالعه کنین و با نگاهی موشکافانه و به دقت مطالب اون رو مورد بررسی  و کنکاش قرار بدین و باز هم میگم تعصب رو به کناری گذارده و با دید نقادانه مطالب رو بخونین.کتاب های مهمی مثل قرآن ، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، مفاتیح الجنان ، کتاب های دکتر شریعتی ، کتاب های دکتر مطهری، تورات ( عهد عتیق و عهد جدید) ، انجیل، کتاب های تخصصی آفرینش و معاد ، و هر کتاب دیگری که ادیان رو به شما معرفی می کنن و به القای تفکرات مذهبی مربوط به خودشون می پردازند.
شاید در اینجا بگین آقا من اصلا کاری به این حرفا ندارم و برام مهم نیست و وقت خودم رو برای مطالعه این جور کتاب ها نمیزارم و بجاش شعری از فروغ فرخزاد رو می خونم. 
درست....... بد نگفتی .. راه حل بسیار مناسبی هست ..... اما برای فرار از حقیقت. هیچ کدوم از ما نمی تونه با این پرسش بزرگ کنار بیاد که تو این دنیا داره چکار میکنه..اصلا اینهمه تلاش و کوشش و درس و اینا برای چیه. اگه قراره این مسایل اهمیتی برامون نداشته باشه پس برا چی زنده ایم؟ بی شک همه آدم ها سوالات اساسی در زندگی دارن و نمی دونن با این سوال ها چکار کنن . هر چقدر هم که بخوان بی خیالش بشن و به گوشه ای گذارده و فقط خوش باشن ولی در لحظه های نوستالوژیک زندگی و در تنهایی های خودمون این سوالات مثل خوره در وجودمون شعله ور میشن.
ما کی هستیم ؟ کی ما رو آفرید ؟ چرا آفریده ؟ آیا هیچ حساب و کتابی وجود نداره؟ اگه نداره تکلیف اینهمه ظلم و ستمی که بعضی ها دارن به برخی دیگه می کنن چیه؟ کجا قراره به این مسایل رسیدگی بشه ؟ اگه حساب و کتابی نیست ما هم یک هفت تیر برداریم و حق خودمون رو از یه بد بختی بگیریم ؟ ها؟ چطوره؟
اما حقیقت اینه که هر چقدر هم که بی خیال باشد و نخواین به این موضوعات فکر کنین اما این موضوعات در زندگی شما وجود داره. هستند و کاریش نمیشه کرد. شما باید به هر حال بفهمید از کجا آمده اید و به کجا خواهید رفت و این وسط قراره چه کارهایی انجام بدین.
به هر حال اگه همه منابع مذهبی خودتون رو خوندین و اگر به سوالات اساسی زندگی مثل هدف از خلقت ، عاقبت زندگی ، وجود ماهوی آفریننده و اینها پاسخ درست و حسابی و قانع کننده پیدا کردید اون منبع رو بیاین اعلام کنین تا ما هم استفاده کنیم. ولی راستش من با خوندن همه اون منابع هیچ کدوم از سوالاتم پاسخ داده نشد. اون کتاب ها یک سری مطلب گنگ و تاریخ مصرف گذشته هستند که اصلا به مشکلات و دغدغه های امروزی من همخوانی نداره. بیشتر اونا یکقدم جلوتر رو هدف گرفتن و اصل مطلب که بحث اثبات وجود آفریننده و ارائه دلایل و شاهدی در خصوص شخص آفریننده و نشان دادن نشانه هایی از وجود اون ما رو ارجاع میدن به یک برگ درخت و میگن اگه با چشم دل نگاه کنین میتونین خدا رو اون تو ببینین اما حقیقتا من با چشم دل و جگر و قلوه و هر چشمی که شما فکر کنین نگاه کردم اما بجز یک رابطه واضح علمی چیزی نیافتم. من نتونستم هدف از خلقت رو درک کنم و نتونستم احکام نوشته شده در 2000 سال پیش رو با زندگی امروز خودم هماهنگ کنم و شما هم نتونستین هیچ کس نتونسته اما چشم و گوش خودمون رو بستیم و میخواهیم از کنار این ابهام بزرگ رد بشیم و با فریب و دروغ زندگی کنیم و بمیریم .
دوستان عزیز حقیقت اینه که یک عمره فریب خوردیم و به روی خودمون نمیاریم. یک عمره با خرافات و کج فهمی زندگی میکنیم و به ظاهر ادای فهمیدن رو درمیاریم. جریان اون پادشاهی که لخت در شهر می چرخید و میگفت هر کی لباس من رو نمی بینه احمقه رو بیاد دارین. حکایت امروز ما دقیقا حکایت همون مردم کج فهمه که از ترس احمق شمرده شدن به روی خودشون نمیارن پادشاه لخته و شاید در حال حاضر من همون بچه بازیگوش هستم که دارم داد میزنم پوشیده بودن پادشاه یک فریب بزرگه. بله دوستان یک نشانه ها و علائمی از گذشته های دور به دست ما رسیده اما گذر تاریخ اون رو خیلی مبهم کرده و کج فهمی ها و برخی مواقه سوءاستفاده ها اصل مطلب رو پیچونده. ماجرا اصلا اونی که امروز بهش اعتقاد داریم نبوده و نیست. اصل ماجرا کاملا واضح و مبرهن و روشن است و اگه چشم خودتون رو باز کنین و حرف های من رو به دقت بخونین و بهش فکر کنین و قدم به قدم با این وب نوشته همراه باشین به سادگی همه چی رو درک خواهید کرد.
 اگه سوالات شما همچنان باقی مونده و بیشتر شما رو سر در گم کرده و موضوعات مطرح شده در اون کتاب ها به اصطلاح مقدس شما رو بیش تر گیج کرد اون وقت بیاین و این کتاب ها رو دانلود کنین و به ترتیبی که گذاشته شده بخونین تا بعدا بیشتر با هم صحبت کنیم.
کتاب های زیر چهار کتاب اساسی و مهم هست که اونها رو باید بخونین و به مطالب اونها فکر کنین و قضاوت کنین که آیا قابل قبول تر از افسانه هایی نیست که عمریه به خورد من و شما دادن. فقط انصاف رو رعایت کنین. پس از اینکه کتاب ها رو خوندین درباره مطالب اون به بحث خواهیم نشست و آنها را با رعایت انصاف و تعقل نقد خواهیم کرد تا با هم به نتایج علمی ، عقلی و قابل قبولی برسیم. منتظر حضور گرم مجدد شما هستم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از خوندن نظرات و انتقادات و سوالات شما بسیار خوشوقتم. باشد که این گفتمان بهانه ای باشد برای تولد نور آگاهی